چه چیزی بازاریابی را خلاق می‌سازد؟ آیا نقش تخیل بیشتر است یا نوآوری؟ آیا بازاریابِ خلاق صنعت‌گرتر است یا کارآفرین؟ از لحاظ تاریخی، واژه «بازاریابی خلاق» با کلمات و تصاویرِ مرتبط با کمپین‌های تبلیغاتی آمیخته شده است. اما بازاریابی مانند سایر عملکردهای یک شرکت، پیچیده‌تر و دقیق‌تر شده است. بازاریابان به تسلط بر تجزیه و تحلیل داده‌ها، تجربه مشتری و طراحی محصول، نیاز دارند. آیا این نقش‌های در حال تغییر، نیازمند روش جدیدی برای اندیشیدن درباره خلاقیت در بازاریابی است؟

همه دوست دارند دربارهِ «مشتری‌محور بودن» صحبت کنند؛ اما غالباً این واژه به معنای انتخاب هدفِ بهتر برای کمپین‌های هدفمند است. امروزه مشتریان دیگر صرفاً مشتری نیستند؛ بلکه همراه با شما سازنده و خالق هستند، ایده‌ها و محتوا می‌سازند و به دنبال رویارویی با چالش‌ها هستند. خلاقیت در بازاریابی نیازمند همکاری و همراهی با مشتریان از نقطه آغاز است، تا تجربه‌هایی برای آنان ایجاد شود که رساییِ برند شما گسترش یابد.

هر بازاریابی معتقد است که تجربه مشتری مهم است. اما اکثر بازاریابان تنها بر قسمتی‌هایی از تجربه مشتری تمرکز میکنند که تحت کنترل مستقیم شان است. بازاریابانِ خلاق نگاهی وسیع‌تر دارند و به کل تجربه مشتری از ابتدا تا انتها دقت میکنند که شامل تجربه محصول، فرآیند خرید، امکان ارائه پشتیبانی و روابط مشتری در گذر زمان، می شود. این امر نیازمند زمان و منابع است – و همچنین مستلزم افزودنِ تفکر خلاق به مشکلات ناآشنا و مبهم است.

سنجشِ درگیری دیجیتال به معنی این است که ما میتوانیم بدانیم دقیقاً چه چیزی کار میکند و چه چیزی کار نمیکند. این امر به حیطه بازاریابی این فرصت را میدهد که خودش را توسط روش‌های جدید بسنجد و مدیریت کند. در گذشته،  بازاریابی موفق به پایبندی به بودجه و دریافت جوایز محدود می شد. امروزه توانایی سنجش داده‌ها و تنظیمِ به هنگامِ‌ استراتژی‌ها به حیطه بازاریابی این قدرت را داده است که ارزش خود را به کسب و کارها ثابت کند.

اشتراک گذاری:
    
اتصال اینترنت وجود ندارد