راهبردهای مختلفی با تمرکز بر کاهش، اصلاح یا جلوگیری از تشدید مسائل زیست محیطی توسط چندین نهاد، سازمان، دولت، رسانه و غیره اتخاذ شده است. یکی از این استراتژیها، کمپینهای تبلیغاتی محیطی مبتنی بر تبلیغات خلاقانه و چشمنواز با هدف ترویج اهداف زیستمحیطی است. با این حال، ادبیات فاقد مطالعات متمرکز بر بررسی میزان کارآمدی این کمپینها در دستیابی به اهداف خود، و همچنین نحوه تفسیر/درک افراد از آنها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارزیابی سیستمی تبلیغات محیطی مختلف با در نظر گرفتن ویژگیهای زبانی و محتوای خاص، واکنشهای احساسی آنها در افراد مختلف و نحوه تفسیر/درک مخاطب هدف از آنها است. برای انجام این کار، 367 آگهی مورد ارزیابی قرار گرفت و 350 داوطلب به یک پرسشنامه آنلاین پاسخ دادند که امکان ارزیابی واکنش افراد و نحوه تفسیر آنها را فراهم می کرد. ساخت تابلوی تبلیغاتی، پر بازده ترین روش تبلیغاتی در تمام دنیا می باشد.
داده ها تنوع زیادی از تبلیغات را نشان داده اند. که ویژگی های آن واکنش های متفاوتی را در افکار عمومی به دنبال دارد. تبلیغات متمرکز بر بهره برداری از تصاویر قوی، احساسات مالیخولیایی و ترس را در افراد برانگیخت. منابع زبانی ذهنی یا قویتر درک آنها را برای عموم آسانتر نمیکرد و تبلیغات متمرکز بر کاوش مسائل زیستمحیطی به شیوهای دلپذیرتر و خلاقانهتر توانستند علاقه عمومی بیشتری را به آنها جلب کنند. تا آنجا که ما می دانیم، مطالعه حاضر در انجام یک ارزیابی جامع از تبلیغات محیطی در سراسر جهان پیشگام است تا نشان دهد چگونه می توانند به بهبود آموزش محیط زیستی کمک کنند، و همچنین برای تشویق مشارکت بیشتر جمعیت با علل زیست محیطی.
تبلیغات محیط با تاثیرات مثبت بر روی برند
ماهیت تبلیغات مستلزم آن است که تداوم دائمی آرمان های فرهنگی باشد، به اندازه ای انعطاف پذیر باشد که به طور مکرر تغییر کند تا نیازها و خواسته های یک جامعه را پیش بینی و سرمایه گذاری کند. به طور فزاینده ای، تبلیغات اجتناب ناپذیر است. از قابهای دو بعدی روزنامهها خارج شده و به نقطه ردیابی مصرف اینترنت ما رسیده است. مصرف کنندگان با اشکال جدید تبلیغات سازگار می شوند و همچنین یاد گرفته اند که کنترلی بر برندهای زندگی خود داشته باشند. این امر باعث شده است که برندها راه های تعامل و جذابیت خود را با مصرف کنندگان پیش ببرند و سعی کنند از انتقادات منفی اجتناب کنند و بیشتر به مشتریانی که به برندها اختصاص دارند پیشنهاد دهند. تکامل این توازن قدرت بین مصرفکنندگان و برندها، مجموعهای متراکم و پیچیده از شیوههای بازاریابی را ایجاد کرده است که برای قطع رسانههایی که قبلاً از تبلیغات اشباع شدهاند، طراحی شدهاند. یک راه محبوب برای اینکه برندها برای مصرف کنندگان خود معنی بیشتری داشته باشند و به محصولات خود ارزش بیافزایند، تبلیغ ارزش محیطی مثبت برند و محصولات آن است.
در حالی که برخی از شرکت ها واقعاً علاقه مند به به حداقل رساندن تأثیر خود بر محیط زیست هستند، بسیاری از آنها تمایل بیشتری دارند تا به سادگی به نظر برسند که در حال ایجاد تغییر هستند. این نوع تبلیغات محیطی نادرست به عنوان شستشوی سبز شناخته میشود و اغلب شامل ادعاهایی در مورد محصولاتی است که اندازهگیری و تأیید آنها دشوار است، و به همان اندازه در صورت غیرصادق بودن، رسیدگی به دعوی در مورد آنها دشوار است. بهعلاوه، این شیوههای زیستمحیطی که برای افزودن ارزش عاطفی برند استفاده میشوند، روشهای علمیتر اندازهگیری تأثیر زیستمحیطی محصولات را ترکیب کرده و تحت تأثیر قرار دادهاند، و باعث سردرگمی مصرفکنندگان و شرکتها در برخورد با محدود کردن تأثیرات آنها بر محیطزیست شدهاند. بزرگ ترین شرکت های جهان، حتی پس از معروف شدن نیز از ساخت تابلوی تبلیغاتی کمک می گیرند تا همیشه پیش چشمان مخطبان خود باشند.
نظرات (0)